۳۱ تیر، ۱۳۸۹

رونویسی از حیرانی‌ها - 3

آدم حرفه‌ای بود، ولی چون هیچ حرفه‌ای نداشت الّا این‌که از پس پیشامدهای زندگی خاص خودش بربیاید، یک‌جوری رفتار می‌کرد که انگار خود زندگی یک‌جور حرفه است.

بیلی باتگیت، نوشته‌ی ای.ال. دکتروف، ترجمه‌ی نجف دریابندری

هیچ نظری موجود نیست: